چقدر چهره ات شکسته شده تا بهاری، چرا خزان باشی ؟ به تو اصلا نمی خورد آقا که امام جوان مان باشی لب تشنه بود، تشنه ی يك جرعه آب بود مردي كه درد هاي دلش بي حساب بود پا مي كشيد گوشه ی حجره به روي خاك پروانه وار غرق تب و التهاب بود شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، تسليت و تعزيت. یا باب الحوائج علیه السلام دستم بگیر اقا جان...
رویای 'اینجا بودنت'
ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ !
باشی ,ی ,تشنه ,مظلومانه ,شمع ,هدايت ,تب و ,غرق تب ,وار غرق ,و التهاب ,التهاب بود
درباره این سایت